مطالعات اجتماعی 1 یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : فاطمه فتوحی
خرده نظام ها ی نظام اجتماعی کلدر میان خرده نظام های هر جامعه، خرده نظام فرهنگی در بالاترین جایگاه قرار دارد، به این معنا كه سایرنظام ها، الگوهای رفتاری و هنجاریِ خود را از او می گیرند و نظم و ترتیبات خود را بر اساس اطلاعات صادرشده از سوی او تنظیم می کنند. ایجاد اختلال در این نظام موجب اختلال در دیگر نظام ها و نابسامانی كل جامعه می شود. هر یك از خرده نظام ها قلمروی وظایف معین و كاركرد مشخصی دارند. هرگاه یكی از آنها قلمرو خود را بسط دهد، بر دیگران مسلط شود و فضا را برای دیگران تنگ کند، جامعه دستخوش عدم تعادل و بی ثباتی می گردد. در جوامع سنتی، خرده نظام سیاسی و در جوامع مدرن، خرده نظام اقتصادی بر جامعه مسلط اند. خرده نظام سیاسی به دلیل بهره مندی از ابزار قدرت، بیش از دیگران مشتاق بسط قلمروی خویش است. اگر قدرت سیاسی گسترش یابد، هنجارها توسط او تعریف می شود و روابط اجتماعی و سپس ساختارهای سیاسی و اقتصادی بر اساس آن هنجارها شكل می گیرند. این اختلال در نظام هنجاری، تعادل کل جامعه را بر هم می زند. برای فهم چه گونگی رابطه خرده نظام ها با یکدیگر و عواقب دخالت نظام سیاسی بر نظام فرهنگی، ابتدا تصویری کلی از خرده نظام های یک جامعه و کارکرد و وظایف هر کدام:در نظر پارسونز، جامعه انسانی به عنوان یك نظام كنش را می توان به چهار بخش تقسیم كرد: نظام جامعه پذیری (یا نظام درونی سازی فرهنگ كه به اختصار آن را نظام فرهنگی می نامیم)، نظام اجتماعی، نظام سیاسی و نظام اقتصادی. نهاد جامعه پذیری، مجموعه شبكه فرآیندهای جامعه پذیری اعضای جامعه است كه از گذر آن فرهنگ به كنشگران اجتماعی عرضه شده و به آن ها انتقال می یابد و اینان آن را درونی می كنند و به این سان فرهنگ یك عامل مهم ِ انگیزه رفتار اجتماعی شان می شود. كاركرد جامعه پذیری عمدتا از آن خانواده و نظام آموزشی جامعه است*، اما جز این دو، گروه ها و مراكز بسیاری مستقیم و غیرمستقیم در چنین كاركردی سهیم اند: همه فعالیت های تربیتی، گروه های دوستان، همسالان، همكاران یا هم محله ای ها، مراكز فرهنگی و مذهبی مانند فرهنگسراها، مساجد، هیأت های مذهبی، وسایل ارتباط جمعی، سندیكاها و احزاب سیاسی، فعالیت های فكری و هنری و ... نظام اجتماعی، شامل مجموعه نهادهایی ست كه كاركردشان ایجاد و حفظ همبستگی هایی ست كه یك جامعه از اعضایش توقع دارد، نهادهایی كه هماهنگی های لازم برای عملكرد اجتماع را ایجاد می كنند كه نه خیلی آشفته باشد و نه خیلی همستیزانه. در واقع نظام اجتماعی، از مجموع روابطی كه كنشگران یك جامعه را با هم متحد و به یكدیگر وابسته و همبسته می كند و انسجام و یكپارچگیِ دست كم نسبی جامعه را تأمین می کند، تشكیل شده است. نظام اجتماعی، هم نظارت اجتماعی ست و هم یك اصل تشویق و تنبیه، و می توان آن را به شیوه ای عینی تر شامل نهادهای اجتماعی، سازمان ها، جنبش های اجتماعی و گروه های فشار دانست كه اعضای یك جامعه را دور هم جمع و با هم مرتبط می كند، و از گذر آن ها اینان از منافع شان دفاع و نیازهایشان را تأمین می كنند و هدف هایشان را تحقق می بخشند* و **. یكی از ساخت یافته ترین اجزا نظام اجتماعی، نظام دیوانی و اداری است. نظام سیاسی: در این جا سیاست در معنای خاصی موردنظر است و آن عبارت است از هر نوع تصمیم گیری و بسیج منابع انسانی برای رسیدن به هدفی كم و بیش آشكار كه جامعه معین كرده و پیگیری می كند. سیاست شامل یك یا چند هدف تعریف شده جمعی و بسیج منابع در راستای این هدف ها و تصمیم گیری لازم برای رسیدن به این هدف هاست، یا مجموعه كنش هایی كه منجر به تصمیم گیری (یافتن هدف ها و ارائه راهكارها) و اجرای تصمیمات می شوند. به این ترتیب سیاست معنای وسیعی می یابد به نحوی كه همه صورت های تصمیم گیری، سازماندهی و بسیج منابع نظام را در بر می گیرد. در این معنا مرد سیاست هم در شركت بازرگانی حضور دارد هم در حزب هم در خودِ دولت. پس كنش سیاسی تنها در نهاد حکومت خلاصه نمی شود، بلكه همه سازمان ها و انجمن های جامعه كار سیاسی می كنند. یک بنگاه صنعتی یا بازرگانی، یک بیمارستان، یک دانشگاه، یک سندیكا، یک حزب سیاسی و یک جنبش اجتماعی كاركرد سیاسی دارند*. با این حال هنگامی كه سخن از كل جامعه باشد مشخص ترین و بزرگ ترین نهاد سیاسی، نهاد حكومت است كه قوی ترین ابزار بسیج منابع و تشخیص و پیگیری اهداف جامعه را در اختیار دارد. این امر خصوصا با توجه به ارتباط میان نظام سیاسی و مفهوم قدرت كه در ادامه به آن خواهیم پرداخت، بارزتر می شود، چرا كه منابع اصلی قدرت و اعمال قوه قهریه در اختیار حكومت است. لازم به ذكر است كه در اینجا تصمیم گیری با »معنا سازی« كه مربوط به نظام فرهنگی است تفاوت دارد. معنا سازی را متفكران و هنرمندان انجام و در قالب آثار علمی یا هنری ارائه می دهند. این متفكران و هنرمندان، الزاما در مناصب اقتدار ندارند و نظرات شان لازم الاجرا نیست (چراكه اصولا برای آن كه مستقیما اجرا شوند، ارائه نمی گردند)، اما تصمیم گیری توسط مدیران، رؤسا، مسؤولان یا سیاستمداران (كسانی كه در مناصب اقتدار قرار دارند) انجام می شود و در قالب دستورات و برنامه های مدون و روشن ارائه می گردد، روش اجرا و مجریان آن معلوم اند، و لازم الاجرا و دارای ضمانت اجرایی ست. نظام اقتصادی: اقتصاد وجهی از رفتار كنشگران اجتماعی ست كه در كار تولید و توزیع كالاها و خدمات لازم برای بقای مادی و رفاه افراد جامعه فعالیت می كنند. تولید و توزیع كالاها و خدمات آن چیزی ست كه اقتصاد بر محور آن شكل می گیرد و كاركرد اختصاصی پیدا می كند. هر فعالیتی كه در تولید و توزیع كالاها و خدمات سهمی داشته باشد در شبكه كاركرد اقتصادی جا می گیرد. در عین حال، تولید و توزیع كالاها و خدمات مرزهای اقتصاد را تعیین می كنند. پس از آن كه كالاها و خدمات توزیع شدند، استفاده هایی كه از آنها می شود، دیگر به اقتصاد مربوط نیستند*. * روشه، گی، 1376، جامعه شناسی تالکوت پارسونز، عبدالحسین نیک گهر، تهران، انتشارات تبیان ** توسلی، غلامعباس، 1373، نظریه های جامعه شناسی، تهران، انتشارات سمت نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||||
![]() |